در روزهای پایانی سال ۱۳۹۶، شخصی با احترام تماس گرفت و گفت: «من وکیل شرکت گاز هستم و با شما جهت کارشناسی بخشی از اراضی مسیر لوله گاز تماس گرفتهام» …
به گزارش نشریه فرهنگی – اجتماعی دماوندم آرزوست، در روزهای پایانی سال ۱۳۹۶، شخصی با احترام تماس گرفت و گفت: «من وکیل شرکت گاز هستم و با شما جهت کارشناسی بخشی از اراضی مسیر لوله گاز تماس گرفتهام».
از یاد نبردهایم که مسیر لوله گاز منظور همان مسیر کذایی مخرب گسترده محیط زیست و منابع طبیعی بخشی از البرز مرکزی در دماوند است که اکنون به شکل پروژههای کوچک بر حسب شغل و پیشه هر یک از ما را نیز درگیر خود کرده است.
اولین پاسخی که به ذهنم آمد، فریاد بود؛ ولی لحظهای سکوت کردم و فکر دومی از ذهنم گذشت؛ لوله گاز که انتقال پیدا میکند و این کار را تو نکنی کسی دیگری انجام میدهد؛ تازه وکیل میگفت: کارهای بیشتری از این دست ارجاع خواهد شد؛ بدون اینکه مخاطب متوجه این تقابل درونی شود، گفتم: تشریف ببرید دفتر تا حضوری صحبت کنیم.
مسیر لوله گاز دماوند به لاریجان نخستین پروژه مخرب محیط زیست نیست و تنها شامل دماوند هم نمیشود؛ از این نوع طرحها، خرد و کلان همه جای کشور ما در حال انجام است؛ سؤال اینجاست که چگونه چنین طرحهایی که اثرات مخرب آن بر محیط زیست ما کم نیست و آثار سوء این قبیل طرحها در جای جای کشورمان با خشک شدن تالابها و نابودی جنگلها و آلودگی هوا و از بین رفتن منابع آب و به عبارتی نابودی داشتههای سرزمین ایران نمایان شده، توسط خود مردم ایران انجام شده است؟!
اینکه بیاطلاعی از آثار سو این اقدامات را دلیل بدانیم یا نیاز به رسیدن به اهداف توسعه، بهانهای بیش نیست؛ سهیم کردن یا سهیم شدن در سود انجام چنین طرحیهایی به شکل خاص لوله گاز لاریجان با برآورد زیان ۵۰ درصد کل مبلغ پروژه به منابع طبیعی و متولی نداشتن ثروتهای ملی یا عدم کارایی ارگانهای متولی عاملی است که موجب فاجعهای در کشور ما شده که همان تراژدی عام میگویند؛ به عبارتی سبقت گرفتن از یکدیگر برای بهرهبرداری بیشتر از سفره رنگین منابع طبیعی توسط مجموعه ما ساکنان و متولیان سرزمین، هر کس در جایگاه و توان خود.
وقتی با راننده لودری متعلق به شرکت بهرهبردار از کوه تلکمر صحبت میکردیم که بهصورت غیرقانونی به بالای کوه جهت ایجاد جاده دسترسی رفته بود یا کارمندان شرکت گاز خودشان از نابودی طبیعت ابراز تأسف دارند، ولی خود را فقط عاملی میدانند که مجبور به اجرای دستورات هستند.
قطعات و خدمات شرکت گاز توسط مردم خود دماوند تأمین میشود یا در نهایت توسط هموطن دیگری تأمین خواهد شد و دفتر کار خود را از مردم همین شهر اجاره میکنند و سایر مسائلی این چنین؛ در ظاهر، با نفس عمل مخالفیم، ولی به شکلی در سود این غارت منابع طبیعی شریک میشویم.
آیا فعالان زیستمحیطی هموطن ما در شهرستان لاریجان با مسأله تخریب در شهرستان دماوند، همانند یک مسأله زیستمحیطی در لاریجان برخورد کردند؟ اقلیتی سرسختانه و بدون ملاحظه بومیگرایی علم مخالفت با این پروژه را برافراشتند و به سهم خود تلاش داشتند؛ ولی در نهایت اثر مجموع مخالفتها به اندازه تعداد کم آنها بود.
در دماوند فلان مسؤول شهرستان بهخاطر حفظ جایگاه اداری و یا شاید بهره بردن از سود همراهی و یا فلان شخص بهخاطر فروش جنس و فلان عضو شورا با برخورد منفعل نمیدانیم بهخاطر چه چیزی همگی در عمل همراه این نابودگری محیط زیست شدیم؛ هر جا که پای منافع شخصی به میان میآید، آرمان زیستمحیطی رنگ میبازد و همیشه توجیهی وجود و نتیجه آن همین است که شاهدش هستیم.
اگر نمیتوانیم جلوی منابع قدرت بایستیم و با تهدید و ارعاب و دستورات فرمایشی و برای تحقق اهداف سیاسی و اقتصادی تصمیم به اجرای این مسیر کذایی دارند، لااقل با همکاری کور فرش قرمز جلوی عوامل تخریب پهن نکنیم؛ حق اعتراض خود را با بهایی اندک نفروشیم.
وکیل شرکت گاز از اینکه ساعتی در دفتر معطل ماند، کلافه شده بود و موقع رفتن با لحن تندی گفت: «شما این کار را انجام نمیدهی، کسان دیگری هستند که انجام دهند».
انتهای پیام/س
نظرات