گفتوگوی دماوندم آرزوست با پیشکسوت ادبی دماوند را در این مطلب میخوانید.
به گزارش نشریه فرهنگی – اجتماعی دماوندم آرزوست، دکتر مهدی علمداری متولد ۱۳۱۱ در دماوند، نویسنده، مترجم، پژوهشگر، زبانشناس و استاد رشته ادبیات فارسی در دانشگاه است؛ وی بیش از ۵۰ سال سابقه تدریس در مدارس و دانشگاههای تهران و دماوند و دهها جلد تألیف در زمینه زبانشناسی و ادبیات فارسی را دارد.
علمداری شاگرد بزرگانی نظیر بدیع الزمان فروزانفر،دکتر معین، استاد پرویز ناتلخانلری، دکتر احسان یار شاطر بوده و سالها برای کیهان ادبی، مجله انیمیشن ایران، فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی مقاله مینوشته است.
وی تألیفاتی نظیر فرهنگ عامیانه دماوند، گویش دماوند، آسونک خیلی قدیمها، معبد آناهیتا، در باغ سبز خاطرهها، تاریخ را چگونه باور کنیم، نقد و تحلیل گزیدهای از آثار دکتر مهدی حمیدی شیرازی، نبرد حنین، عیسی و رازدار پیامبر، هنرهای شعر فارسی و چندین جلد کتب درسی را در کارنامه پرسابقه خود دارد.
دماوندم آرزوست به بهانه فرارسیدن بهار گفتوگویی با پیشکسوت ادبی شهرستان دماوند داشته است که در ادامه آن را میخوانیم:
*رساله دکترای پیشکسوت زبانشناسی با عنوان «گویش دماوندی»
دکتر علمداری با افتخار می گوید که دماوندی الاصل است؛ در دماوند زاده شده، تحصیل کرده، تدریس میکند و هر بار گوشهای از فرهنگ غنی شهر را در قالب کتابی به مردم میشناساند.
وی میگوید: پدرم در ارتش رضاشاه وکیل باشی بود و با وجود اینکه سواد و تحصیلات نداشت به سبب علاقهشان به ادبیات و معاشرت با بزرگان، مرا به ادامه تحصیل تشویق و حمایت کردند و همین امر باعث شد که همواره به دنبال تحصیل و کسب علم باشم؛ موفقیتهایم را در زمینه تحصیل مدیون حمایتهای پدر و مادرم و معلمانی هستم که مرا در مسیر درست هدایت و راهنمایی کردند.
پس از اخذ دیپلم در آموزش و پرورش مشغول به کار میشود و نخستین سالهای تدریس را در مدرسه ابتدایی «اوره» میگذراند؛ همزمان نیز در دانشگاه تهران در رشته ادبیات مشغول به تحصیل میشود و پس از گذراندن دوره فوق لیسانس برای اخذ مدرک دکترا راهی تاجیکستان «انستیتو زبان و ادبیات رودکی وابسته به مسکو» میشود و مدرک دکترا را در رشته ادبیات فارسی گرایش زبانشناسی اخذ میکند.
موضوع رساله دکترای استاد به سبب علاقه و دغدغه ویژه ایشان به زبان و ادبیات کهن دماوند با عنوان «گویش دماوندی» به ثبت رسیده و چاپ و ترجمه شده است.
*رونق دماوند پس از پایتختی تهران
شهرستان دماوند با استناد به کتابهایی از قبیل شاهنامه فردوسی، تاریخ طبری، نزهه القلوب و … دارای پیشینه تاریخی بسیاری است؛ پس از روی کار آمدن حکومت قاجاریه و پایتخت شدن تهران، دماوند از نظر اقتصادی و سیاسی رونق بیشتری گرفت.
این شهر کوچک دارای حوزههای بسیاری بود و گاه ورامین و گرمسار بخشی از این شهر بودند و از غرب نیز با تهران و از شمال نیز با مازندران هم مرز بوده است.
*خاستگاه مشترک گویشهای زبانی حوزه تهران
گویش دماوندی از شاخههای زبانهای شمال غرب و مرکزی ایران است که عدهای به اشتباه آن را به زبان تاتی مرتبط میدانند؛ در حالی که ساختمان زبان تاتی با دماوندی به ویژه از نظر دستوری کاملاً متفاوت است.
این گویش با تفاوت اندکی در تلفظ شباهت بسیاری با گویشهای شهرهای شمیران، کن، سولقان، طالقان و لواسان و تهران قدیم دارد؛ چنانچه در اشعار شعرای تهران در عهد صفویه میتوان اشعاری با این لهجه پیدا کرد و همچنان که ملاسحری نصرآبادی اشعاری با زبان اهل تهران قدیم دارد:
گل دیمم که به ملا نمیشو سوته جانم به تماشا نمیشو
مده پیغام که اینها قصه اس تا تورا نینه دلم وا نمیشو
زفل را واکه اگر دل میبری مغز تا شو نوینه جا نمیشو
گویش دماوند به مرور زمان بر اثر مجاورت با روستاهای لاریجان و نزدیکی به منطقه مازندران تغییراتی پذیرفته است؛ به طوری که در حال حاضر تنها محلات مرکزی و روحافزا و روستاهایی نظیر چنار، شلمبه، ولیران، جیلارد با گویش اصلی دماوندی صحبت میکنند و مناطقی همچون احمدآباد، اوره، چشمه اعلا، مشاء و دشتبان گویش رایج آنها مازندرانی است.
*آفت فراموشی گریبانگیر گویش دماوندی
تغییر و تحول در زبان ناگزیر و دلایل آن متفاوت است و از اصلیترین دلایل میتوان به نسل جدید و کمتر استفاده شدن گویش دماوندی توسط آنها اشاره کرد؛ چراکه معمولا به دنبال گویشی با دستورالعمل و نکات و کلمات مصطلحتر هستند و نزدیکی به تهران تأثیر بهسزایی در فراموشی آن دارد؛ به شکلی که رفته رفته گویش دماوندی برای نسل جدید کمرنگ شده و به سمت استفاده بیشتر از فارسی معیار سوق داده شدهاند.
*زبان میراث ارزشمندی برای آیندگان
دماوند به دلیل کوچک بودن و کمتوجهی به آن در گذشته بسیاری از آثار تاریخی و فرهنگی آن از بین رفته و اثری هم از آنها باقی نمانده است؛ در حال حاضر میتوان گفت ارزشمندترین اثر ادبی و تاریخی شهر، گویش دماوندی است.
زبان گنج ارزشمندی است که باید آن را برای آیندگان حفظ و حراست کرد؛ با توجه به روند سریع تغییر و فراموشی زبان اگر اهتمام و توجه کافی به حفظ این میراث ارزشمند نشود، شاید ۵۰ سال آینده دیگر اثری از آن باقی نمانده باشد؛ راه حفظ زبان در ابتدا زنده نگه داشتن فرهنگ و آیینهای کهن است که آمیخته با گویش دماوندی است.
در این خصوص، باید سنتها، داستانها و شعرها را در قالب برنامههای فرهنگی در شهر اجرا شود و خانوادهها نیز با توجه بیشتری فرزندانشان را با این میراث ارزشمند آشنا کنند؛ علاوه بر آن مؤلفان و محققان نیز در احیا، ثبت گویش و سنتها نقش به سزایی دارند؛ چراکه ناگزیر زبان به مرور زمان دستخوش تغییرات میشود و تنها آثار مؤلفان میتواند مانع بخشی از این تغییرات و زوال شود و آن را برای آیندگان حفظ کند.
*مسؤولیت سنگین مؤلفان جوان
مؤلف کتاب «فرهنگ عامیانه دماوند» میگوید: مؤلفان جوان ما باید بدانند که تنها به دنیای مجازی برای تحقیق اکتفا نکنند؛ کتب بزرگ تاریخی و آثار گذشتگان را مطالعه نمایند و سراغ بازماندههای نسلهای قدیم بروند و تحقیقات میدانی داشته باشند و در نهایت نتایج پژوهشهای خود را با علم روز دنیا ثبت و به مردم عرضه کنند.
زبان شناسی و چاپ آثار در رابطه با گویشها فرمول خاص خود را دارد و باید طوری با فونتیک و علائم اختصاری و دستور زبان آن را منتشر کنند که مخاطبان بیگانه با گویش دماوندی نیز توانایی خواندن آن را داشته باشند.
*ادای دین به زادگاه؛ دماوند بهشت من
دماوند بهشت من و تمام سالهای جوانیام در آن گذشته است؛ تدریس در تمامی مقاطع تحصیلی را در این شهر تجربه کردم و شاگردانی نظیر مسعود فروتن کارگردان و منتقد بزرگ سینما داشتهام؛ نخستین تئاترها را در دماوند به عنوان نمایشنامهنویس و کارگردان روی صحنه بردم.
برای نخستینبار آموزشگاه رسمی برای تقویت دروس تحصیلی تأسیس کردم و بخش عمده تألیفاتم در خصوص دماوند و فرهنگ و آداب و رسوم و گویش دماوندی است؛ این روزها تمام وقتم را در دماوند میگذرانم و علاقهام به تدریس و معلمی باعث میشود که همچنان در دانشگاهها مشغول به فعالیت باشم تا بتوانم به زادگاه اساطیریم ادای دین کوچکی کنم.
انتهای پیام/س
نظرات